English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3688 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
discharge pressure U فشار تخلیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
low pressure discharge U تخلیه ی فشار ضعیف
stack wash U تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
Other Matches
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
disembarkation U تخلیه
discharge U تخلیه
emptying U تخلیه
landing, storage, delivery U تخلیه
unloading U تخلیه
exhaust U تخلیه
LSD U تخلیه
stripping U تخلیه
unstuffing U تخلیه
depletion U تخلیه
evacuates U تخلیه
exhausts U تخلیه
evacuating U تخلیه
discharged U تخلیه
evacuated U تخلیه
evacuation U تخلیه
discharges U تخلیه
evacuate U تخلیه
blow off U شیر تخلیه
area evacuation U تخلیه منطقهای
lightning discharge current U جریان تخلیه
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
bank sluice U دریچه تخلیه
main discharge U تخلیه اصلی
medical evacuation U تخلیه بهداری
glow discharge U تخلیه تابناک
glow discharge U تخلیه تابنده
drained U تخلیه کردن
draining U تخلیه کردن
drain U تخلیه کردن
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
impulse discharge U تخلیه ضربهای
brush discharge U تخلیه جارویی
drains U تخلیه کردن
high rate discharge U تخلیه شدید
internal discharge U تخلیه داخلی
battlefield evacuation U تخلیه پزشکی
chain of evacuation U سیستم تخلیه
medical evacuation U تخلیه پزشکی
medical evacuation U تخلیه بیماران
residual discharge U تخلیه مانده
evacuated U تخلیه کردن
evacuate U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
disembarking U تخلیه کردن
disembarked U تخلیه کردن
relief well U چاه تخلیه
disembark U تخلیه کردن
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
evacuates U تخلیه کردن
road clearance U تخلیه جاده
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
rotary discharger U تخلیه گر گردان
vacating U تخلیه کردن
vacates U تخلیه کردن
vacated U تخلیه کردن
vacate U تخلیه کردن
site clearance U تخلیه کارگاه
unload U تخلیه کردن
catharsis U تخلیه هیجانی
ozone depletion U تخلیه اوزون
undulatory discharge U تخلیه مواج
oscillating discharge U تخلیه مواج
abreaction U تخلیه هیجانی
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
neural discharge U تخلیه عصبی
medical recovery U تخلیه پزشکی
tipper U تخلیه کننده
surging discharge U تخلیه نوشی
sluiceway U دهانه تخلیه
unloaded U تخلیه کردن
quitting U تخلیه خانه
quit U تخلیه خانه
unloads U تخلیه کردن
point discharge U تخلیه نقطهای
evacuating U تخلیه کردن
air evacuation U تخلیه هوایی
discharge recorder U تخلیه نگار
debarkation net U تور تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
discharge end U محل تخلیه
evacuant U تخلیه کننده
discharge valve U سوپاپ تخلیه
discharge end U سمت تخلیه
escape channel U مجرای تخلیه اب
exhaust chute U ناودان تخلیه
discharge head U ارتفاع تخلیه
exhaust stroke U مرحله تخلیه
discharge nozzle U فواره تخلیه
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
discharge of chips U تخلیه براده ها
corona discharge U تخلیه کورونا
defecation U تخلیه شکم
discharge currect U جریان تخلیه
discahrge pipe U لوله تخلیه
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge U تخلیه الکترونها
electrical discharge U تخلیه برقی
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
drain cock U لوله تخلیه
depletion layer U ناحیه تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
dejecta U تخلیه مدفوع
discharge conveyor U نوار تخلیه
discharge cock U شیر تخلیه
discharge chute U سرسره تخلیه
disembarkation U تخلیه کردن
depopulation U تخلیه جمعیت
depletion barrier U ناحیه تخلیه
to offload U تخلیه کردن
discharge resistance U مقاومت تخلیه
sluice U دریچه تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
discharge U تخلیه الکتریکی
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
discharge U تخلیه بار
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharges U تخلیه الکتریکی
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
discharging wharf U اسکله تخلیه
sluices U دریچه تخلیه
discharging berth U اسکله تخلیه
education pipe U لوله تخلیه
discharges U تخلیه بار
flaming discharge U تخلیه مشتعل
corona discharge U تخلیه الکتریکی
corollary discharge U تخلیه تبعی
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
sluiced U دریچه تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
electric discharge U تخلیه الکتریکی
drain plug U پیچ تخلیه
clearing out [of a place] U تخلیه [فضایی]
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
defecates U تخلیه کردن شکم
discharge capacity U فرفیت تخلیه بار
dust exhaust U تخلیه گرد و خاک
road clearance U تخلیه کردن جاده
unloading takes place in ... U بار در ... تخلیه می شود.
defecating U تخلیه کردن شکم
defecated U تخلیه کردن شکم
eduction pipe U لوله تخلیه یاکشش
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
evacuate U تخلیه مزاج کردن
sediment escape U ساختمانهای تخلیه و شستشو
diffusion U تخلیه کردن بافشار
semi self maintained discharge U تخلیه نیم وابسته
sanitation U سیستم تخلیه فاضل اب
evacuating U تخلیه مزاج کردن
silt ejector U تخلیه کننده رسوب
evacuates U تخلیه مزاج کردن
discharge capacity U فرفیت تخلیه بارانداز
second townsend discharge U تخلیه دوم تاونزند
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
evacuated U تخلیه مزاج کردن
gas discharge arrester U برقگیر تخلیه گازی
first townsend discharge U تخلیه اول تاونزند
implusive discharge U تخلیه غیر متناوب
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
incandescent cathode discharge U تخلیه کاتد ملتهب
furnace discharged end U انتهای تخلیه کوره
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
landing order U اجازه تخلیه بار
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
corona discharge current U جریان تخلیه کورونا
extinction voltage U ولتاژ قطع تخلیه
exhaust system U سیستم تخلیه دود
discharge U شلیک عصبی تخلیه
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
gas discharge lamp U لامپ تخلیه گازی
gas filled tube U لامپ تخلیه گازی
gas discharge relay U رله تخلیه گازی
gas exhauster U تخلیه کننده گاز
glow discharge lamp U لامپ تخلیه کنتاکتی
clearing station U پست تخلیه بیماران
y valve U شیر تخلیه روغن
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1offshoring
1pushrod
2crucification
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
0drag
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com